خاطرات ی المپیادی

خاطرات ی المپیادی

گزارش کار و اتفاقای دوران المپیاد و میزارم
خاطرات ی المپیادی

خاطرات ی المپیادی

گزارش کار و اتفاقای دوران المپیاد و میزارم

سوسمار و عقرب و خرس

به هیچ وجه منتظر نتیجه سیک سک نمیمونم چون واقعا چیزی بلد نبودم.

کم مونده تا مطالعه هدف امروز و پر کنم ، ۴.۵ ساعت ، سه ساعت و ۴۰ دقیقه شو خوندم و یک ساعت زیست/فیزیک مونده.

زیست واقعا سخته حاجی!حتی فیزیک داره به نظرم راحت تر از زیست میاد.ی فکراییم تو سرمه که مثل ادم مدرسه رو ثبت نام کن انسانی و بشین المپیاد ادبی بخون.ولی زهی خیال باطل! تازه دارم قاعده آفبا و اوربیتال و یاد میگیرم.

بابا گفت بسه دیگه انقدر درس میخونی ، تابستونه.تابستونه!


ای دموکریت عزیز!

۸ تا سوال از ۴۰ برای فیلتر نشدن کافیه دیگه:))

من تازه اول راهم، سوالا مشخص بود اسونه،ولی خب اصلا مباحثشون رو نخونده بودم.مثلا تراز انرژی مربوط به اوربیتال هاست یا قطبی و غیر قطبی بودن مولکول ، یا اسید و باز چیزایین که اولین بار بود تیپ سوالاشونو میدیدم.

پول اومده دستم.برم دنبال کتاب نظام قدیم مبتکران بگردم.پی دی اف دارم ، ولی نسخه چاپی کتاب ی چیز دیگه ست.

خنده دار تر از اون،آزمون دلیر رو اصلا نتونستم ثبت کنم.خواست کمک کنه ولی من سر ازمون سیک سک بودم و دیر بهش جواب دادم.

با اینکه هیچی خوب پیش نرفت ، حس میکنم مسیرم روشن تر شده.

من واقعا ادم روزی چند ساعت زیست خوندن برای کنکور نیستم،سوالاش واقعا سخت و مسخره ست.

ولی شیمی!

شیمی=)


شب قبل اولین آزمون سال تحصیلی جدید

فردا صبح ساعت ۹ همون ازمون دلیر فعال میشه،هم سیک سک فایل سوالاشو میفرسته.

امیدوارم حداقل تو یکیش خوب عمل کنم.(اولویت قطعا سیک سکه)

باشگاه المپیادی های طلایی ها!

ساعت مطالعه امروز شد ۳ ساعت و ۱۸ دقیقه.

باشگاه نرفتم،ولی یک ساعت ریاضی خوندم و دوتا تمرین حل کردم،از من بعیده و این خودش خیلی خوبه.

سیک سک فایل کتابای مبتکران نظام قدیم و داره میزاره،از فردا دیگه با همون پیش میرم.بچه های گروه مطالعه دارن زیاد میشن،امیدوارم ظرفیت و پر کنیم و تا خود روز المپیاد با هم بخونیم،قوی ان ، مگه المپیادی ضعیفم داریم.

ذهنم گفت خودت چی؟ نه، من دارم تلاشمو میکنم،همه دیدن.

فردا آخرین روز ثبت نام مازه،اخرین شانسم واسه خوب پیش بردن نهاییا لااقل،ببینم راضی میشن یا نه،بازم میگن تو هنوز انتخاب رشته نکردی.

باید برم حیاط،دم صبح نفس کشیدن و یادم رفته.

خیلی چیزا باید بشه،دارم تلاشمو میکنم،شاید کم،ولی حداقل مثل قبل نیستم.

موهامو خیلی وقته مرتب نکردم.

امروز سه ساعت بود،فردا باید بشه ۴ ساعت،تمرینای امروز هم جبران میکنم.



اندراحوالات یک المپیادی.

امروز هم احتمالا باشگاه نرم.درد خیلی شدیدی دارم ،حوصله ی داد زدن های ارشد رو نه.تازه داشتم روی دویدنم کار می کردم و جلسه ی قبل به محض اینکه سرگیجه گرفتم و خواستم بایستم تایم دویدن تموم شد.دیروز بچه ها مبارزه داشتن ، نمیدونم چیکار کردن.

علاوه بر اون ، قراره نتایج تیزهوشان ۱۴ مرداد اعلام بشه ، ۱۰ روز دیگه ، تازه اگر جناب یاوری خوش قولی کنن و مثل پارسال نخوان بچه ها رو دق بدن.واسه من که فرقی نمیکنه.قرار بود اگر قبول شدم تو سایت سمپادیا ثبت نام کنم ، اما از اونجایی که تصمیم دارم تو هر مدرسه ای مثل ی سمپادی درس بخونم ، دیدم فرقی نمیکنه و ثبت نام کردم.

با بچه های طلایی ها ی گروه مطالعه زدم ، اگر پشتیبان موسسه قبول کنه ، چند تا گروه با حداکثر ظرفیت میزنم و میزارن تو کانال تا با هم درس بخونیم.دیروز هم بحث مفصلی درباره ی وجود خدا و ارتباطش با فیزیک کوانتوم داشتیم.ی مشت خل و چل مثل خودم پیدا کردم

برای المپیاد شیمی چه منابعی انتخاب کنیم؟

طبق گفته های دکتر میرقادری ، برای مرحله اول ۳ جلد شیمی نظام قدیم مبتکران و شیمی عمومی سیلبربرگ باید مطالعه بشه یا مورتیمر

برای مرحله دوم چگونه مسئله های شیمی را حل کنیم ، ۲۰۰۰ مسئله ، شیمی تجزیه ، آلی ، معدنی ، شیمی توصیفی عنصر ها

برای مرحله سومم مرور همه این ها + المپیاد های اکثر کشور ها+المپیاد نردبان شیمی

تا جایی که فهمیدم هم انتشارات فاطمی بهترین کتابارو تو زمینه المپیاد داره 

اگه از طرف سیک سک بورسیه شم که دیگه مشکلی نمیمونه بابت کتابا :))))

س س سامبادی

در نهایت پروژه رو تحویل ندادم و نخواهم داد.

پاهام خسته ست،انگار دویدم،ولی امروز فقط تو گوشی بودم ، شاید ۱۰ دقیقه مفید شیمی که استوکیومتری یادگرفتم.جلسه اول استوکیومتری در ۳۰ روز و دیدم.

خیلی تو گوشی ام،باید درس بخونم ، باید لاغر شم،رو تنفسم موقع دویدن کار کنم،رو تمرکزم کار کنم،اون کتاب شاهکلید و کامل کنم لیست اهدافش و.

از طریق ی وبلاگ با روش بارش فکری مریم میرزاخانی اشنا شدم،باید امتحانش کنم،مریم میرزاخانی به خودش میگفته کند ذهن من باید بگم سندروم داون دارم:)

خدا بخواد میشه.(طاهرا دارم به خدا ایمان میارم،حداقل اسمش هست)

خسته شدم ، فردا ام هنگ اور تا ببینم چیکار میکنم

تو باشگاه به معنای واقعی از هم گسستم ، پاره شدم ، مردم

ازم عرق میچکید رو تاتامیای سالن

تمریناشون وحشتناک سخته

شایدم چون عادت ندارم

به استاده گفتم نفس کم میارم گفت طبیعیه ی مدت کار نکردی

لعنتی مثل ی مازوخیست هم ازش لذت میبردم هم میلرزیدم و عضلاتم درد می کرد

دیروقته هنوز نخوابیدم به لطف خانواده چون رفتن هیئت منم بزور بردن

بابت المپیاد یجوریم اصلا نمیخوام دربارش فکر کنم

فردا فقططط چیل


Sam

اقا کلون شدیم رفت.

ی  طلای هسته ای جوابمو داد ، فهمیدم امسال المپیاد دادن صرفا ازمایشیه و المپیاد اصلی برای بچه های یازدهمه

حاجی کلون شدممم شدید

من پلن ۶ ماهه ریخته بودم که چی بخونم مرحله ۱ قبول شم

بعد فکر کن م۱ قبول شم هیچ فرقی نمیکنه

گسستم

گفت از الان میخونی واسه یازدهم دیگه

میرقادری گفت از دهم بخونید طلارو میارید

لامصب جوک نگووو