یعنی خدا هیچ بنی بشری و به اندازه حالای من محتاج پول نکنه :)) کل کتابایی که میخوام بخرم و کلاسای المپیاد نزدیک ۱۰ تومن واسم درمیاد که حتی ی درصدم نمیتونم رو خانواده واسش حساب کنم.تا آذر ۲ ، ۳ تومن دستم میاد که خب آذر مرحله یک برگزار میشه =)
واقعا قصد داشتم برم ی جایی کارگری کنم یا ایده داشتم درباره ی بهتر کردن کسب و کار مغازه ی یکی از اشنا ها و درصد گرفتن ، اما خود این کارا زمان زیادی از روزم و میگیره و خب کی بشینم درس مدرسه و المپیاد و باهم هندل کنم،تایم باشگاه هم هست.(اگه در نظر نگیریم که اجازه کار و بهم نمیدن و تمرینای باشگاه هم هر روز داره سنگین تر میشه و باید دو سانس وایسم.)
خلاصه که،جناب انصاری فرد رایت میگفت موفقیت هزینه داره و بنده عملا زیر هزینه هاش زاییدم.
شاید اگه یکم واسه طراحی لوگو وقت بزارم وضعم بهتر بشه ، ولی واقعا دارم می گسترم تو این تابستون با این حجم کلاسا و مطالبی که هنوز نخوندم.
تازه از بورسیه سیک سک اخراج شدم وگرنه کلا می گسستم:)
به تغییر رشته المپیاد هم فکر میکنم ، که علوم زمین بخونم. بیشترین تطابق با شرایطم رو داره ، نیازی به مطالعه با ساعت های نجومی نیست ، رقابتش به شدت کمتره، ولی هیچ سهمیه ای هیچ جا نداره و این یکم نا امیدم میکنه.
خلاصه که درگیرم و امید است خداوند ما را برهاند.
*وی همونیه که میگفت به خدا اعتقاد نداره-