خاطرات ی المپیادی

خاطرات ی المپیادی

گزارش کار و اتفاقای دوران المپیاد و میزارم
خاطرات ی المپیادی

خاطرات ی المپیادی

گزارش کار و اتفاقای دوران المپیاد و میزارم

مستیم از شراب نبود که بخواد بپره.

زندگیم به قطب های متفاوت و خیلی بی ربطی تقسیم شده.

قبل تر ها باور داشتم که توانایی رسیدگی به همه ی این قطب ها رو دارم و تنها مانعی که سر راهم هست کم تلاش کردنه.

شاید باید دوباره و دوباره کلمه ی عدم قبولی رو میدیدم تا بفهمم که اینطور نیست.نمیدونم تا کی قراره از شکست هام درس بگیرم تا مفید واقع بشه،اما آبتین و شکست ناپذیر بودنش داره بهم یاد میده که بهتره تمام توانت رو روی یک کار بزاری تا ی نتیجه ی مطلوب ازش بگیری.(جدی میگی؟تازه فهمیدی؟)

همین که حالا فهمیدم هم خودش جای امیدواری داره.

خیلی وقته اهنگ گوش نمیدم ، اما با گفتن این حرف ها یاد این اهنگ هیدن افتادم.

"یه آدم درست توو جای نادرست

گُل در میاره از شن و خاک و رس

چه فایده تو گاریه با چرخ و مُهر ساییده

چه نظمی وقتی هرج و مرج توو فرمولش اساسیه

حرف و لفظ که عالی ولی ترجمه رو وا میده

آرزشو خواب دیده ، به ماهی دریا آبیه

کلی بحث و حاشیه توو فیلم و صحنه سازیه

همش با قصد خاصیه ، هر چی که دلش خواست میگه

بگو توو این نقاشی با چه رنگی باشم قاطی ؟

الان سوال نپرسم جواب بدم تو فردا چی؟"

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد