خاطرات ی المپیادی

خاطرات ی المپیادی

گزارش کار و اتفاقای دوران المپیاد و میزارم
خاطرات ی المپیادی

خاطرات ی المپیادی

گزارش کار و اتفاقای دوران المپیاد و میزارم

یک فریم از جوان ایرانی.

-مگه فکر میکنی کسی که قوانین فیزیک و نوشته ادم فضایی بوده؟ اون تونسته قانون و وضع کنه ، تو فقط باید از روش بخونی!

-مگه فکر کردی چقدر سخته؟

-مگه فکر کردی همینا از کجا شروع کردن؟هر صبح که پا میشی بدویی باید تو ذهنت داشته باشی قراره به کجا برسی!

نمیدونم این آدما چی فرضم می کنن.اکثر مواقع شبیه ی معلول قطع نخاع ی گوشه افتادم و به گل های فرش نگاه می کنم.بعد با وجود دیدن این وضعیت ، میگن باهوشی و تواناییشو داری.

خب اگر باهوش بودم ی کاری واسه زندگیم می کردم و خودمو از هر روز دیدن آدم های سال قبل نجات میدادم.اگر باهوش بودم هر بار با کله نمیرفتم تو دردسر و بعد هیچ درسی هم ازش نگیرم.اگر باهوش بودم تلاش هام ی نتیجه ای میداد.دیگه نه عصبی میشم و نه میلرزم ، نه مثل اون داد میزنم : انتظار دارید قبول نشم؟

 فقط نشستم ، خیره به سقف ، مشغول نفس کشیدن.دیگه حتی انگیزه های یهویی وادارم نمیکنن ۵ پاشم برم بدو ام ، بعد درس بخونم ، بعد طرح بزنم و آپلود کنم تو شاتراستوک و امیدوار باشم ۰ به ۱۰۰ برسه.میخوام ی چند روز کاری نکنم.فقط،چند روز.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد