بعد امتحان کردن مسابقات مختلف و موفق نشدن ، میخوام اخرین شانسمو برای المپیاد امتحان کنم.
پایبندم به قوانین عناصر گروه ۱۸،یا به قول مهراد هیدن"من همون آدمِ نچسبِ جمع ام"
خوره ی دروس حفظی ام مثل ادبیات و عربی و جغرافی ولی خدا برگه سرنوشتم و کج نوشته بود افتادم تو دام تجربی!
برای بحث فلسفی هم حریف می طلبم
ادامه...
وقتی به این فکر میکنم که از ساعت ۶ صبح امروز تا ۱۲ درگیر پروژه ش بودم و تهش هیچ شد توانایی اینو دارم که خودم و لپ تاپ و از پنجره پرت کنم پایین. یعنی چی که دست رو هرچی میزارم خاکستر میشه؟ منی که از ۱۰۰ متری ادم رد میشم لرز به جونم میوفته امروز بخاطر این کار با ۱۰ نفر حرف زدم ، واسه اولین بار تمام تمرکزم و گذاشتم و...
دیروز کلی اتفاقات خوب افتاد ، اما نمیدونم چرا وبلاگ مثل ی قدر مطلق معکوس برای چیزایی که مینویسم عمل میکنه ، نشوته ی مثبت وارد میکنم در نهایت منفی میده بیرون=) دارم ی کارایی میکنم ، از اونجایی که این قدر مطلق اینجوری کار میکنه چیزی نمیگم که کنسل نشه. فصل ۲ زمین هم شروع کردم-
از فردا بعد این همه وقت بالاخره زندگیم میوفته رو روال ، صبح تا ۱۲ ظهر دوره بعد تا ۲ میشینم تو کارگاه درس میخونم ، بعد از ظهرشم کلاسای مازه ، بودجه بندی زمین و شیمی و که تموم کردم دوره همکاری فروش که نصفه ولش کرده بودم و از اول میشینم ببینم. با یکی حرف زدم میگفت توقعت خیلی کمه ها ، اینی که تو میخوای و من تو ی ساعت درش...
از در که رفتم تو و اجازه گرفتم ارشد ی لحظه خیره شد بهم ، -وایسا ببینم سرمو گرفتم بالا. -این کار منه؟ +آره. لبخند زد ، ی لبخند پیروزمندانه.استاد هم موقع تمرین وایساده بود بالای سرم و با ترحم به زخمم نگاه می کرد. -داشم سلام اون عجیبه ، همه شون عجیبن ، جلوتر از همه ام من. از حرکات و لبخند هاشون وقتی صدای ضربه هامو میشنون...
1. هر چه در سرت هست بنویس چیز به خصوصی توی سرم نیست.دیدی ادم وقتی بالانس میزنه و چند ثانیه تو همون حالت میمونه کله ش سنگین میشه؟ وضعیت من برعکسه.ظاهرا وقتی رو پاهات راه میری و سعی میکنی مثل ادمیزاد باشی کله ت بجای سنگین شدن پر از خالی میشه.فرقش اینه که وقتی بالانس زدی ، چند دقیقه که بگذره یکی میاد واسه نصیحت کردنت و...