خاطرات ی المپیادی

خاطرات ی المپیادی

گزارش کار و اتفاقای دوران المپیاد و میزارم
خاطرات ی المپیادی

خاطرات ی المپیادی

گزارش کار و اتفاقای دوران المپیاد و میزارم

دنبالم میای ، دنبالت نمیام

از فردا بعد این همه وقت بالاخره زندگیم میوفته رو روال ، صبح تا ۱۲ ظهر دوره بعد تا ۲ میشینم تو کارگاه درس میخونم ، بعد از ظهرشم کلاسای مازه ، بودجه بندی زمین و شیمی و که تموم کردم  دوره همکاری فروش که نصفه ولش کرده بودم و از اول میشینم ببینم. با یکی حرف زدم میگفت توقعت خیلی کمه ها ، اینی که تو میخوای و من تو ی ساعت درش میارم-

کلاس ارسطو اعتمادی ام هنوز تو سیستم دارم ، بشینم پاش دستم یکم راه بیوفته.

تنها باگ امروز این بود که نرفتم بدو ام.

خوشحالم.