خاطرات ی المپیادی

خاطرات ی المپیادی

گزارش کار و اتفاقای دوران المپیاد و میزارم
خاطرات ی المپیادی

خاطرات ی المپیادی

گزارش کار و اتفاقای دوران المپیاد و میزارم

اکلیل و پیچش.

  1. بعد از ۳ روز سر کردن بدون اینترنت بالاخره موفق به خرید ۱۰ گیگ نت شدم که امیدوارم ۴۸ساعت دووم بیاره.خبر خاصی نیست.این دو سه روز یکم با خانواده اشنا شدم=) 
  2. تو فکر حذف گروه مطالعه بودم دیدم رایان پیام داده که یکی دو نفر و کیک کن عضو جدید بیاد.خودم که ی هفتس چیزی نخوندم :
  3. پولام و قرض دادم و الان پول ی بستنی ام ندارم. پکیج و تا آذر قراره بگیرم وگرنه چنین غلطی نمیکردم.
  4.  دارم دنبال علوم هفتم و هشتم می گردم ، زمین و تا ی جاهایی پیش بردم ، فقط دنبال منبع برای حل مسئله می گردم.تنها کتابی ام که برای علوم زمین چاپ شده از گچ سفیده و میترسم زنده دل شب بیاد تو خوابم ÷)
  5. "قمار باز" و شروع کردم و باز نشستم به پای سمفونی مردگان.کتابای عباس معروفی حداقل به دو بار خوندن نیاز داره ، بار اول فقط برای خوندن و بار دوم برای اینکه تازه بفهمی چی به چی بود.
  6. قرار بود امروز برم تهران بیمارستان واسه عیادت (در واقع گشتن تو بیمارستان) اما کنسل شد.
  7. خستم.