خاطرات ی المپیادی

خاطرات ی المپیادی

گزارش کار و اتفاقای دوران المپیاد و میزارم
خاطرات ی المپیادی

خاطرات ی المپیادی

گزارش کار و اتفاقای دوران المپیاد و میزارم

ای دیر به دست آمده ، بس زود برفتی.

عکسم و دیدن تو گروه مدرسه گذاشتن قاطی قبولیای تیزهوشان ، احمقانه ترین لحظه زندگیم بود.

روزی که بخوام به معلم ادبیات سر بزنم (تنها کسی که تو نوشتن تشویقم کرد) میرم دفتر مدیر ، (به نثر مودبانه.) شروع میکنم به مسخره کردنش و میگم احمق ، به اون بنری که زدی سر در مدرسه افتخار میکنی؟ این مدرسه نه تنها تو قبولی تک تک اون ادما تاثیری نداشت ، مانع هم بود ، جو مدرسه مخرب هم بود ، مدیریت و چیزایی که شما بهش اهمیت میدادید کاملا دور از فضای درس هم بود ، بعد تو سرتو بالا میگیری و جلوی بچه های بدبخت سال جدید میگی مدرسه م قبولی تیزهوشان داشته؟ کاش میتونستم بهشون بگم قبل اینکه سال شروع بشه پرونده هاشونو بگیرن و فرار کنن ، فقط از این جهنم خودشونو بکشن بیرون.

واسه درس خوندن میخواستیم معافیت بگیریم اونم نه برای غیبت ، درس خوندن تو اتاق پرورشی ، چه تهمتایی که بهمون زدین ، سختگیریای احمقانه ای که داشتین ، مراسمایی که واسه پاچه خواری بازرس ها برگزار میشد و کلاس ها عقب می افتاد ، دور هم میشستین چای میخوردین کل کلاسای اون روز تعطیل میشد به بهانه جلسه ، و گور باباش ، حتی اگه جلسه ای هم در کار بود چرا تغییری نبود؟

اگه دانش آموز خودش پیگیر بود که هیچ ، شما کی امکاناتی در اختیارمون گذاشتین؟ که برم به مدیریت بگم واسه المپیاد گرافیک غیبتمو موجه کنه ، سرشو بگیره بالا به به و چهچه این شاگرد مدرسه ماست رفته کشوری! طرف خودش تو باشگاه سگ دو زده ، بنرشو بزنی تو سالن بگی این دانش اموز ماست زیر نظر تمرینای فلان معلم ورزش بوده!

شما چه غلطی کردین برامون؟که وقتی خبر قبولیمو بهت بدم منو بچه خودت بدونی و قربون صدقه بری ، ولی اون زمان که جلوی دفتر نگهم میداشتی مث ی سادیسمی مجبورم می کردی عذرخواهی کنم ، بابت کاری که نکرده بودم!

چند تا استعداد تو مدرسه بود که شما کور بودید و ندیدید؟ فقط بلد بودید به چهارتا بسیجیِ مفت خور تر از خودتون پول بدید بیاد سخنرانی کنه ، چرت و پرت بگه ، کلاسا رو تعطیل کنید.

بچه های ما هم که احمق تر از شما بابت تعطیلی خوشحال میشدن ، نمیدونستن درسی که اون روز معلم میخواست بده میوفتاد برای هفته بعد و چون مبحث سنگین بود هیچکس نمیفهمید! 

همه اینها به کنار ، بماند که واسه ۲ تا ماژیک لنگ بودیم ، برگه امتحانی نداشتیم امتحانا کنسل میشد ، تو کل مدرسه ی پرژکتور داشتیم اونم خراب بود، کل بودجه مدرسه میرفت پای کارای پرورشی ، به هیچکدوم کار ندارم ، فقط میخوام ازتون بپرسم ، شمایی که مارو دانش اموز ممتاز می دونستی ، دقیقا چه غلطی برای پیشرفتمون کردی؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد