خاطرات ی المپیادی

خاطرات ی المپیادی

گزارش کار و اتفاقای دوران المپیاد و میزارم
خاطرات ی المپیادی

خاطرات ی المپیادی

گزارش کار و اتفاقای دوران المپیاد و میزارم

قبول نشدم.

فقط دارم فکر میکنم ، به کجا رسیدم که موقع دیدن چنین صحنه ای با خونسردی تمام تو چشمای مادرم زل زدم و گفتم "قبول نشدم". چطور به این درجه از وقاحت رسیدم که بعد از تمام کار هایی که انجام دادم ، آدم هایی که شکستم ، لحظاتی که لذت های زودگذر رو به درس خوندن ترجیح دادم ، همچنان انتظار نتیجه ای متفاوت رو داشته باشم.

من امشب به خورد شده ترین حالت ممکن میرسم ، اما بی شرفم اگر بعد از شروع فردا اجازه بدم این اتفاق و این حسرت ها برای المپیاد هم بیوفته.